حجت الاسلام والمسلمین بنیادی در گفتگو با خبرنگار ازنا خبر با اشاره به رحلت آیت الله یزدی به ابعاد مختلف زندگانی ایشان پرداخت و اظهار داشت:
برای بهتر شناخته شدن «حضرت آیت الله یزدی» کافی است نگاهی کوتاه و گذرا به زندگینامه و کارنامه علمی ، عملی ، فرهنگی ، مبارزاتی ایشان بیفکنیم، تا بدانیم علاوه بر ارتباط عمیق با حضرت امام راحل ره که در مبارزات و زندانها و تبعیدها داشته است ، با نوشتن کتاب « گمشده شما» و پاسخ به « تهمت های مردوخ» مورد تشویق آن امام عزیز قرار گرفته اند.
حجت السلام بنیادی افزود: حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ،هنگام انتصاب ایشان به عضویت شورای نگهبان که مورد اتهام افرادی خاص قرار گرفته بودند؛ چنین نگاشتند:«جنابعالی را که از افراد متدین مورد وثوق و درد آشنای اسلام و انقلاب میباشید، به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب مینمایم.»
اوصاف
«متدین» ؛
«مورد وثوق »؛
«درد آشنای اسلام و انقلاب» برای نشان دادن اعتماد امام به حضرت آیت الله یزدی کفایت میکند.
وی افزود: تعابیر و توصیفاتی که مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) ؛ مراجع تقلید ؛ و بزرگان در مورد ایشان به کار بردهاند نیز حکایت از عظمت این شخصیت ارزشمند دارد.
واژه هایی همانند:
«مجاهد »،
«پارسا » ،
« عالم جلیل» ،
« شخصیت مکرم» ،
«مبارز نستوه» ،
«یار دیرین و وفادار امام »، «شجاع» ، «صریح» ،
« سیاستمدار» ،
«خطیب جمعه» ،
« دارای غیرت دینی» ،
« مومن به مبانی اسلام و انقلاب» ،
نشان می دهد از دست دادن
«شخصیتی جامع و تاثیر گذار» ؛ به حقیقت؛« فقدانش ضایعه برای جمهوری اسلامی» است.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هنگام انتصاب ایشان به ریاست قوه قضاییه درباره ایشان چنین نوشتند.
با توجّه به اصل یکصدوپنجاهوهفتم قانون اساسى و با «معرفت و اعتقاد به شایستگیهاى علمى و عملى جنابعالى»، مسئولیّت خطیر و حسّاس و افتخارآمیز ریاست قوّهی قضائیّه را به جنابعالى تفویض میکنم.
مدیریت حوزه علمیه امام صادق(ع) شهرستان ازنا عنوان کرد:زندگانی «حضرت آیت الله یزدی» را میتوان به چند دوره و بخش تقسیم کرد.
دوران کودکی و تحصیلات.
ورود به حوزه و دانش حوزوی
دوران مبارزات سیاسی و انقلابی.
بعداز انقلاب و مسولیت های سنگین.
کارنامه علمی ، فرهنگی.
« دوران کودکی و تحصیلات»
آیت الله محمد یزدى در سال ۱۳۱۰ هجرى شمسى در خانواده اى متدین و ارادتمند به خاندان پیامبر، چشم به جهان گشود. جدش، مرحوم شیخ محمدعلى، حدود صد سال پیش از یزد به اصفهان هجرت کرد و در مدت زمان کوتاهى، در حوزه علمیه اصفهان، به درجات علمى بالایى نائل آمد. مرحوم «آقانجفى» که در آن دوره، ریاست حوزه علمیه اصفهان را بر عهده داشت، شیخ محمد على را مأمور بحث و مناظره با کشیشهاى ارامنه جلفاى اصفهان کرد که شیخ محمدعلى توانست بر تمامى آنها فائق آید و از آن پس، «شیخ یزدى» شهرت یافت.
پدر آیت الله یزدى، مرحوم «شیخ على یزدى» نام داشت که از شاگردان «شیخ عبدالکریم حائرى» و از روحانیون معروف اصفهان بود که امامت جماعت یکى از مساجد اصفهان را برعهده داشت و به حل مشکلات مردم عالم پرور اصفهان مى پرداخت.
حجت الاسلام بنیادی گفت:آیت الله محمد یزدى تحصیلات خود را ابتدا در محضر پدر و با فراگیرى زبان فارسى آغاز کرد و پس از آن، عازم مکتب خانه شد؛ مکتب خانه هاى آن روزگار اغلب در مسجد بود و فاقد میز و صندلى! پس از گذراندن دوره مکتب، براى گذراندن کلاس چهارم آن نظام آموزشى، به نخستین مدرسه اى که در اصفهان به سبک جدید تأسیس شده بود و یکى از روحانیون که با پدر او نیز سابقه دوستى داشت، آن را اداره مى کرد، رفت. شش کلاس آن نظام را در آن مدرسه گذرانید.
«ورود به حوزه و دانش حوزوی»
تحصیلات حوزه را که در آغاز نزد پدر آموخته بود، در مدرسه «کاسه گران» اصفهان ادامه داد و سپس به مدرسه «ملا عبدالله» رفت و به تحصیل شرح لمعه مشغول شد. پس از آن به مدرسه صدر آمد و به خواندن «قوانین» پرداخت و در این میان، از محضر عالمان بزرگ اصفهان نیز در زمینه هاى علمى و معنوى بهره مى برد.
با تشریف فرمایى حضرت آیت الله بروجردى به قم، شور و بى قرارى زائدالوصفى وجود طلبه جوان را فرا گرفت و با اصرار فراوان به پدر، خواستار حضور و تحصیل در حوزه علمیه قم شد. پدر، در ابتدا با این سفر مخالف بود، ولى با واسطه قرار گرفتن یکى از علماى یزد، به سفر فرزند خود رضایت داد. در بدو ورود به قم، در مدرسه فیضیه مستقر شد. در آن زمان، آیت الله بروجردى، از برخى طلاب به سبب آشنایى با میزان توانایى علمى آنان، امتحان به عمل مى آورد.
او با شرکت در دروس سطح، کتابهاى رسائل، مکاسب و کفایهالاصول را به خوبى فرا گرفت و در درس خارج علماى بزرگ حوزه، از جمله آیت الله بروجردى(ره) و امام خمینى(ره) شرکت کرد. تلاش علمى ایشان در آن سالها باعث شد تا بتواند از حضرت امام خمینى(ره) اجازهنامه ی اجتهاد دریافت کند. وى در طول آن سالها از طریق شهریه، منبر و شرکت در جلسات وعظ و خطابه معاش خود را گذرانده است.
« استادان و دوستان»
دوران تحصیل آیت الله یزدى، سرشار از تحصیل در محضر عالمان بزرگ بوده است. از استادان وى، هنگام تحصیل در اصفهان، مى توان از آقایان شیخ حسن نجف آبادى، فقیه، سید محمدعلى ابطحى نام برد که بخشى از کتب دوره سطح را در خدمتشان فرا گرفت.
با ورود به قم به دروس مرحوم آیت الله لاکانى، مرحوم حاج آقا حسین بُدلا و مرحوم زاهدى رفت و رسائل، مکاسب و کفایه الاصول را در محضر آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى، آیت الله مرعشى و آیت الله سلطانى فرا گرفت و در درس تفسیر علامه طباطبایى نیز حاضر شد.
او در درس خارج علماى بزرگى همچون آیت الله بروجردى(ره)، آیت الله اراکى، آیت الله شیخ محمدتقى آملى، آیت الله شاهرودى و نیز یک دوره کامل در درس خارج امام خمینى(ره) شرکت کرد.
اولین ملاقات با امام راحل ره
ایشان درباره اولین دیدارشان با امام چنین میگوید: “اولین برخورد خصوصى قابل ذکر وقتى بود که توسط مرحوم اشراقى داماد حضرت امام(رض) احضار شدم و نمىدانستم مطلب چیست. پس از شرفیابى، با لطف و محبت خاصى امام فرمودند: «مردوخ کردستانى جزوهای نوشته است که نام شما در آن است من فرستادهام کتاب ـ گمشدۀ شما ـ را آوردند، فصل مربوط به ولایت را دیدم، خوب نوشته شده، این جزوه را دیدهاى»؟ عرض کردم، بله اتفاقاً چند روز قبل به دیدار آقاى فکور یزدى ــ که یکى از علماى معروف یزد در قم بودند ــ رفته بودم چنین جزوهای براى ایشان فرستاده شده بود به من دادند. امام فرمودند: «مىخواهى چه بکنى»؟ عرض کردم، «قسمتى از آن را خواندهام یادداشتهایى هم نوشتهام مایل هستم تمام کنم جوابى بنویسم». امام فرمودند: «وقتى نوشتى بیاور من ببینم». فوقالعاده خوشحال شدم. نوشته در یکصد صفحه تهیه شد بهنام «پاسخ تهمتهاى مردوخ» تقدیم کردم.
پس از مدتى در پایان یکى از جلسات درس اصول مسجد سلماسى لطف کردند و در یک صفحه بهشکل حاشیه راهنمایىهایى فرموده بودند که مثلاً فلان کتاب مدرک معتبرترى است. نکتۀ اصلى این داستان طولانى این است که وقتى آمادۀ چاپ شد من نمىدانم از چهطریق خبر امکانات و شرایط مرا بهدست آورده بودند، باز توسط مرحوم اشراقى احضار شدم. یک قطعه اسکناس یکهزارتومانى که تا آن وقت ندیده بودم بهعنوان کمک به چاپ (که تمام هزینۀ چاپ همان بود) لطف کردند، سپس فرمودند: «فقط در جاهایى که اصل جزوه پخش شده این پاسخ پخش شود که ذهن دیگران بىجهت مشوب نگردد».
دوران مبارزه
اولین تبعید ایشان بعد از تظاهرات در شهر قم در پی مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در سال ۵۶ صورت گرفت که به بندرلنگه تبعید شد. فعالیتهای افشاگرانه آیتالله یزدی در تبعید و تحریک مردم منطقه و ارتباط با روحانیان شهرهای اطراف و ترک تبعیدگاه در تاریخ ۱۳ اسفندماه ۵۶ بهقصد تهران و از آنجا به قم، موجب شد محل تبعید او را از بندرلنگه به اسلامآباد غرب تغییر دهند.
نافرمانی از ساواک و شهربانی در تبعیدگاه جدید نیز ادامه یافت. او در اسلامآباد غرب با جوانان منطقه به فعالیت علیه رژیم پرداخت و در نهایت، ساواک کرمانشاه بر اثر نگرانی از این فعالیتها تقاضای تبعید وی به منطقه “کرند” غرب را داد. بهرغم ممنوعالمنبری در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۵۷ علیه شاه سخنرانی مفصلی ایراد کرد و در پی آن در نیمهشب ۴ مرداد دستگیر شد.
« خاطرات دوران مبارزه از زبان آیت الله یزدی»
آیت الله یزدى با ورود به حوزه علمیه قم، مبارزه و درس را با هم شروع کرد و با شرکت در درس امام خمینى(ره) و جلساتى عمومى و خصوصى ایشان، توانایى و عزم خود را براى پىگیرى جریانهاى سیاسى و پیروى از خط مشى امام(ره) اعلام مى دارد. ارتباط وى با امام با حاضر شدن در درس خارج اصول ایشان در مسجد سلماسى و پرسشهاى علمى و سیاسى در پایان درس آغاز شد. در آن ایام، در عصرهاى جمعه، بیشتر جوانان به سینما مى رفتند و جو سینماها آکنده از فیلم هاى زشت و مبتذل بود. حضرت امام(ره) با توجه به این معضل، از تعدادی طلاب خواسته بودند که جلساتى را در عصرهاى جمعه در شهرهای مختلف برقرار کنند. رساندن این پیام امام(ره) در برخى از شهرها، به عهده آیت الله یزدى قرار گرفت. جلسه معروف مسجد امام حسن عسگرى(ع) واقع در قم نمونهای از منبر و سخنرانیهای وی است که هر یک از گویندگان به دستور امام راحل ده شب در آنجا به سخنرانى پرداختند. هنگامى که نوبت به آیت الله یزدى رسید، به جاى ده شب، بیست شب آن جلسه را اداره کرد. عنوان بحث هاى وى در آن بیست شب، «انقلابهاى تاریک و روشن» بودکه امام(ره) نیز یک شب به آن محفل آمد و تا پایان جلسه هم حضور داشتند.
سخنرانیهاى ایشان در آن ایام، داستانهایی دارد که در کتاب خاطرات ایشان آمده که کسی محضر امام شکایت کرد و باعث شد امام خمینى(ره) ایشان را احضار فرماید و پس از نصیحت به شاکی فرمودند من در جریان مطالب منبرهای شما در مسجد امام هستم و شیشه عطرى هدیه و براى ایشان دعا کردند.
«دستگیری در چالوس »
آیتالله یزدی ماجرای دستگیری خود در مسجد جامع چالوس را اینگونه روایت میکند: یک بار هم بنده براى سخنرانى به چالوس رفتم. در آنجا مسجد جامعى ساخته شده بود که بانى آن عالم بزرگوارى به نام آقاى حجت بود که در حال حاضر، آقازاده او در همان مسجد اقامه جماعت مىکند. آقاى حجت از همدورههاى امام راحل بود و به اتفاق در محضر درس مرحوم حائرى شرکت مىکردند. یک بار در ایام ماه مبارک رمضان در آنجا براى مردم محل سخنرانى مىکردم و در خلال صحبت به طرح مباحث و موضوعات انقلابى و سیاسى مىپرداختم.
یک بار کلام به نقاط حساس سیاسى کشید و بنده حرفهایم را با قاطعیت و صراحت بیان کردم. وقتى از منبر پایین آمدم، مرا دستگیر کردند و به شهربانى بردند و مدتى را در آنجا گذراندم؛ تا اینکه یکى از بازرگانان محترم محل که در حال حاضر هم در آنجا حضور دارند، به شهربانى آمد و خواست تا از طریق تعهد دادن، مرا آزاد کند. به او جواب داده بودند که این زندانى آدمى نیست که بشود روى تعهدات او حساب کرد. با این وصف چند روز بیشتر مرا در آنجا نگه نداشتند و رها کردند.
خاطرات مبارزه از زبان آیت یزدی ( کرمانشاه)
آیتالله یزدی در رابطه با ممنوعالمنبر شدن خود توسط رژیم پهلوی میگوید: «بنده بارها از سوى ساواک با تعطیلى منبر مواجه شدهام. یک بار از طرف مرحوم آیتالله اشرفى اصفهانى دعوت شدم تا در کرمانشاه منبر بروم. ایام فاطمیه بود و قرار شد در مسجد آیتالله بروجردى کرمانشاه برنامه داشته باشم. چند روز در آنجا سخنرانى کردم؛ تا اینکه جریانى پیش آمد و از آن پس، ممنوعالمنبر شدم. مدتى بعد، ظاهرا در یکى از مناسبتهاى مذهبى، مرحوم آقاى اشرفى مجددا براى بنده پیغام فرستادند که باید به کرمانشاه بروم و دنباله بحثهاى قبل را که نیمهکاره مانده بود، ادامه دهم.
عرض کردم؛ بنده به طور رسمى نمىتوانم منبر بروم. قرار شد که سخنرانىام را مخفیانه انجام دهم؛ بدینترتیب که از طریق منزل آقاى اشرفى و کوچه پشت منزل او وارد مسجد شوم و سخنرانى کنم. به هر تقدیر روز اول از طریق کوچههاى فرعى با پاى پیاده خودم را به مسجد رسانده و از در فرعى مسجد که براى عبور خانمها در نظر گرفته بودند، وارد مسجد شدم و مشاهده کردم که مسجد مملو از جمعیت است. نگهبانها و پاسبانها هم دیده مىشوند و با توجه به این فضا، از میان جمعیت عبور کردم و بین مرحوم آیتالله اشرفى و آقاى جلیلى که از متنفذین کرمانشاه بود، نشستم.
هنوز کسى به منبر نرفته بود و جوّ جلسه کمکم مهیاى شنیدن سخنرانى مىشد. در همین احوال یکى از مأمورین جلو آمد و آهسته به من گفت: «مگر به شما ابلاغ نشده است که منبر نروید؟» گفتم: «چرا بنده هم قصد منبر رفتن ندارم». چند دقیقه بعد که دیگر همه چشم انتظار سخنران مجلس بودند، از جا برخاستم و نزدیک منبر رفتم و به گمانم روى یک صندلى نشستم و شروع کردم به سخنرانى و گفتم: «چون به من ابلاغ شده است که منبر نروم، منبر نمىروم و روى صندلى سخنرانى مىکنم!» بعد، وارد موضوع اصلى شدم بحث سیاسى تندى را مطرح کردم.
ظاهراً افرادى قصد داشتند جلسه را به هم بزنند ولى توفیق نیافتند و ما توانستیم جلسه را به خوبى اداره کنیم. در انتهاى صحبت هم وقتى والسلام علیکم را به زبان آوردم، دوستان انقلابى بلافاصله ما را دوره کردند و از طریق یکى دیگر از درهاى مسجد، بیرون بردند و در فاصله اندکى ما را از شهر هم خارج کردند تا از دستبرد ساواک مصون بمانیم.
درگیری با ساواک جزیره خارک ***
در زمینه سخنرانی در آبادان و جزیره خارک آیتالله یزدی میگوید: یک نوبت هم از بنده دعوت کردند و خاطرم هست که قرار شد یک دهه در ایام محرم به آبادان بروم و در مدرسه قائمیه که ریاست آن به عهده آقای شیخ عبدالرسول قائمى اصفهانى بود، سخنرانى کنم. ساواک استان با این امر مخالفت مىکرد و مىگفت: «این شیخ نباید در اینجا منبر برود». متدینین شهر نیز درصدد بودند که زمینه سخنرانى ما را در آن جزیره فراهم کنند. وقتى که ساواک جزیره خارک با کار تبلیغاتى من در آن منطقه مخالفت کرد، شیخ عبدالرسول طى یک تماس تلفنى با رئیس ساواک منطقه صحبت کرد و با لحن تندى گفت: «شما چطور با همه قدرتى که دارى، از یک شیخ مىترسى؟ چرا او را دو روز معطل کردهاى؟ مردم از او دعوت کردهاند تا برایشان روضه بخواند.» نتیجه این مکالمه آن شد که فرداى آن روز به ما جواب مثبت داده شد.
وقتى خواستیم کارمان را شروع کنیم، گفتند: «ابتدا باید به ساواک برویم.» من با رفتن به ساواک مخالفت کردم و مستقیمآ به خانه میزبانمان رفتم. آخر شب مأموران ساواک آمدند و گفتند: «گرچه ساواک ملاحظه شما را کرد و به شما اجازه داده شد که مستقیما به اینجا بیایید، ولى ما سؤال و جوابهایى داریم.» گفتم: «هر چه مىخواهید، بپرسید.» آنها سؤالاتشان را پرسیدند و برنامههاى ادارىشان را انجام دادند و بعد ما راهى مسجد شدیم و دیدیم که جلسه خوبى است و مردم آمادهاند تا از دهه اول محرّم به نحو احسن استفاده کنند.
بعدها دانستیم که یکى از افراد ساواک، مأموریت یافته بود که کلیه بحثهاى ما را گزارش کند. وقتى به شب تاسوعا رسیدیم و صاحبمنصبان شهر از جمله رئیس ساواک هم در مجلس حضور داشت، بنده بحث تند و صریحى را درباره دیدگاههاى حضرت امام و ضرورت مقابله با حکومت مطرح کردم. فرداى آن روز آنگونه که بعدا شنیدم، رئیس ساواک، که به عمق صحبتهاى من دست یافته بود، مأمورى را که براى گزارش کردن حرفهاى بنده فرستاده بود، احضار کرده و به او پرخاش نموده بود که تو چرا گزارش دقیق حرفهاى یزدى را به ما ندادى… خوشبختانه این سخنرانىها در جزیره خارک سبب شد که همه اهل منطقه در جریان مسائل انقلاب قرار بگیرند و حرفها و مقاصد حضرت امام برایشان روشن شود. بعد از آن ما از منطقه خارک هم اخراج شدیم و حق ورود مجدد به آنجا را نداشتیم.
« میزبان حضرت امام راحل در قم »
با حضور امام در ۱۰ اسفندماه ۵۷ در قم، امام در منزل آیتالله یزدی سکونت داشتند و هماهنگی ملاقاتها را در دورانی که امام در قم حضور داشتند انجام میداد و مسئولیت دفتر امام در قم نیز بهعهده ایشان بود.
«مسولیت های بعد از پیروزی انقلاب»
آیت الله محمد یزدى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره در خدمت نظام و بازوى تواناى امام و رهبرى بود. ایشان در مسؤولیتهاى بسیار مهمى ایفاى نقش نموده اند که برخى از آنها بدین شرح است:
ریاست دادگاه انقلاب اسلامى قم؛
ریاست دفتر امام(ره) در قم؛
نمایندگى مجلس خبرگان قانون اساسى؛
نمایندگى مجلس شوراى اسلامى در دو دوره متوالى (دوره اول از قم و دوره دوم از تهران)؛
نائب رئیس مجلس شوراى اسلامى؛
عضویت در شوراى نگهبان پس از استعفاى آیت الله العظمی صافى گلپایگانى؛
عضویت در شوراى بازنگرى قانونى اساسى؛
ریاست قوه قضائیه با حکم مقام معظم رهبرى در دو دوره پنج ساله؛
نمایندگى رؤساى سه قوه در هیأت سه نفره حل اختلاف بین مرحوم رجایى و بنى صدر؛
نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى؛
نائب رئیس و قائم مقام اجرائى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
عضویت در دوره چهارم و پنجم شورای عالی حوزههای علمیه و رئیس دوره پنجم آن شورا.
« اثار علمی و فرهنگی»
ایت الله یزدی در طول دوران مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهی، حتی در زمان تبعید، دست از نگاشتن در جهت تبیین معارف اسلامی برنداشت و تاکنون، کتابها و مقالات بسیاری از جمله بیش از ۴۰ عنوان کتاب به زبان فارسی و عربی به چاپ رسانده اند.
آثار علمی آیت مرحوم آیت الله یزدی به دو زبان عربی و فارسی به نگارش درآمده است که «اُسَسُ الایمان فی القرآن»، »نبذٌ من المعارف الاسلامیه»، «الولاده الاصطناعیّه للانسان»، «حکم التماثیل» و«من الذی بیده سهم الامام؟»، «رساله فی القسامه»، «فقه القرآن (۴ جلد)»، «قبسات من سورتی الحمد و القدر»، «الامامه و الولایه فی القرآن (تالیف گروهی)»، «رسائل فقهیه»، «کتاب القضاء فی شرح العروه الوثقی (۲ جلد)»، «ثلاث رسائل فقهیه»، «اُسس العقیده فی الاسلام»، «آداب القضاء و احکامه»، «سلسله بحوث اسلامیه فی الحقوق»، «دارالاسلام و دار الحرب» و «المسائل الثقافیه» از جمله آثار این روحانی برجسته به زبان عربی است.
«ترجمه قرآن کریم»؛ «مجموعه مقالات انسان شناسی در مجله حکمت»، «بشر و خداشناسی»، «گمشده شما»، «پاسخ تهمتهای مردوخ»، «حسین بن علی را بهتر بشناسیم»، «شرح قانون اساسی»، «مجموعه مقالات در قانون اساسی در مجله نور علم»، «تفسیر سوره حمد»، «روان شناسی اسلامی»، «اسلام همگام با زمان»، «سیری در تاریخ حدیث»، «علی(ع) بر منبر وعظ»، «سازندگی محیط»، «انسان و خداشناسی»، «پایههای ایدئولوژی در اسلام»، «مسایل فقهی جدید»، «دنیا در نظر علی(ع)»، «چند نکته»، «ولایت فقیه»، «گفتارهای اخلاقی» و«چهل حدیث» از جمله کتاب هایی است که از مرحوم آیت الله یزدی به زبان فارسی به چاپ رسیده است
«شخصیت وزین در مجلس خبرگان »
رهبر معظم انقلاب، با اشاره به آیت الله یزدی، گفتند: برخی بزرگان هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمیکند، آقایان یزدی و مصباح از جمله این افراد هستند که حضور آنان در خبرگان باعث افزایش وزانت این مجلس میشود و نبود آنها نیز برای مجلس خبرگان خسارت است.
« عکس العمل آیت الله یزدی هنگام تحریم شدن از سوی آمریکا»
برای بنده افتخار است افرادی که دستشان به خون شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی آلوده است، بنده را هم به زعم خودشان تحریم کرده اند.
البته به قول مقام معظم رهبری آمریکا نه تحلیلش به درد می خورد نه تحریمش.»
مدیریت حوزه علمیه امام صادق (ع) ازنا در پایان اشاره به وفاداری ایشان به رهبری نمودو گفت: آیتالله یزدی ،هر جا آیتالله خامنهای بروند دنبال ایشان خواهیم رفت.
انتهای پیام/
Friday, 19 August , 2022